از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان که غمگینیم. غمگین چونان پیرزن
طنزنویسی که آخرین سرباز برگشته از جنگ احمدی نژاد نیست، حسن روحانی است.
ما پیش بینی این روزها را میکردیم، ما میدانستیم طنزنویسی آخر به این
سرنوشت دچار میشود. دو سه هفته از شروع دولت جدید میگذرد و دریغ از یک
سوژه! دولت احمدی نژاد در روزهای اول شروع به کارش، به تنهایی شش هفت تا
نشریه طنز و کاریکاتور را ساپورت میکرد. البته نه از آن ساپورت هایی که
شما دوست دارید، از این ساپورت هایی که ما دوست داریم. یعنی سوژه فراوان
بود و طنزنویس بیکار نمیماند. اما این دولت چی؟ موی تمیز، ناخن کوتاه،
تدبیر بلند، امید زیاد (یا امیدِ جهان!) واه و واه و واه ... همه اش
اظهارنظرهای معقول، همه اش مسئولان اتوکشیده غیرمردمی. نمونه اش همین رئیس
دفتر رئیس جمهور، محمد نهاوندیان که گفته: بخش خصوصی و اقتصاددانان همراه
دولت، راستگویان باشند. آخه این شد حرف؟! آقای نهاوندیان! شما مثلا رئیس
دفتر رئیس جمهور هستید.
یه کمیرعایت کنید تو رو خدا! چرا اظهارنظر بی ربط میکنید؟ مگر رئیس دفتر
نباید راجع به ماوراءالطبیعه و علوم غریبه صحبت کند؟ بهخاطر مردم هم که
شده یه کم بهاری باشید. از سویی دیگر اسحاق جهانگیری گفته: «استراتژی دولت
روحانی ایجاد دولت فرهنگی در کشور است.» در حالی که یک معاون اول خوب و
دوستدار طنزنویسان میگوید: «2 ماهه بیکاری را تک رقمیکردیم!» یا میگوید:
«امروز رئیس جمهور ما محبوب ملت ها در قاره های مختلف است».
تازه ما خیلی اظهارنظرها را نمیگوییم. مثلا نمیگوییم که یک معاون اول
خوب انگلیسی ها را یک مشت خرفت و استرالیایی ها را یک مشت گله دار مینامد.
نمیگوییم که همین اواخر استاد رحیمیمیگفت: «امروز آمریکا نفس راحتی
میکشد که دولت احمدی نژاد به پایان رسید» بعد ما از خودمان سوال میکردیم
که آیا رحیمیاینا مردم را در خانه آمریکا صدا میزنند؟ بله... اینها را
یادآوری نمیکنیم که آقای جهانگیری خجالت نکشد! جناب جهانگیری به خودتان
بیایید.
معاون اولی یعنی این! یعنی سوژه متحرک. طوری که این اواخر دیگر ما چیزی
نمینوشتیم، آقای رحیمیرا با اظهارنظرهایش رها میکردیم توی صفحه و
ستونمان را به دستان توانای ایشان میسپردیم که شاعر میفرماید: رشته ای بر
گردنم افکنده دوست / میکشد هر جا که خاطرخواه اوست! البته ما هم زور
خودمان را میزدیم، مثلا چند بار خواستیم وسط اظهارات ایشان بامزه بازی
دربیاوریم که با برخورد قاطع خوانندهها مواجه شدیم که حین خندیدن یهویی
جدی میشدند و میگفتند «تو ساکت شو بذار رحیمیحرف بزنه!» خوب است دولت
یازدهم هم بداند در این روز و روزگار که امید طنزنویسان تنها به قوه مجریه
است.
انصاف نیست که اعضای این قوه محترم در گفتوگوها و اظهاراتشان تا این حد
از عناصر غیرضروری ای مانند منطق و عقل و ادب و فکر استفاده کنند و باری
روی دوش طنزنویسان قرار دهند. اخیرا هم دیده شده که مسئولان به جای این که
شوخی و مطایبه را بگذارند به عهده طنزنویس خودشان با خودشان شوخی میکنند.
مثلا رئیس جمهور و وزیر امور خارجه با صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمیشوخی
میکنند! یعنی چی؟ مگر شوخی دارید با هم؟ با این روندی که شما پیش گرفته
اید ما نه تنها نباید انتظار سوژه از دولت داشته باشیم، بلکه باید بنشینیم و
دعا کنیم که فردا شما خودتان با ما شوخی نکنید!
خدا بخیر بگذراند.
ویژه فروشگاه پارمیس